سریال زندگی من

آخرین مطالب

سلام ... حرف برای گفتن و ماجرا برای تعریف زیاد بود ولی تنبلی و سهل انگاری مانع شد خب من همون جلبکی بودم که هستم راستش یه جریانی بود اوایل ترم پیش که نمیخواستم کسی بفهمه ولی خب لو رفت و خب دیگه مهم نیس فقط چند روزی استرس داشتم براش که الان زدم فاز بیخیالی دوم اینکه باید تلاش کنم که یه اشتباه برای بار هزارم تکرار نکنم سوم اینکه ازدواج حامد نزدیکه چهارم اینکه باید برای زبان برنامه بریزم بخونم و هی پشت گوش میندازم و خب نمیدونم چرا نمیتونم راحت و روان بنویسم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۱

سنگ صبورم همیشه تنها کسی بودی که حوصله شنیدن نق نق هام داشتی به غر غر هام گوش دادی و حق به من دادی از وقتی باهات دوست شدم همیشه دلم به بودنت گرم بوده انقدر همیشه بودی که حتی نمیتونم تصور نبودنت داشته باشم یکی یک دونه مهربون من انقدر دوست دارم که همیشه به تمام کسایی که بیشتر از من دوسشون داری حسودی میکنم روز تولدت برام پر حس خوبه چون میدونم خدا یکی از فرشته هاش فرستاده زمین تا وقتی بزرگ شد و با من اشنا بشه و کنارم باشه از خدا بابت فرستادنت به زمین خیلی خیلی ممنونم خوبِ من تولدت مبارک ( نمیدونم اینجا رو میخونی ولی به رسم هر سال این برات نوشتم)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۱

سلام ... دیروز اومدم مشهد و مستقیم رفتم کلاس زبان و شب خونه عموم خوابیدم راستش کلی خواب بد دیدم و تو خواب جیغ جیغ کردم صبح پا شدم بیام دانشگاه دیدن یکی از دوستام قرار بود اون نه بیاد دانشگاه تا ده کاراش بکنه من ده برم پیشش تا دوازده بحرفه بعد من دوازده برم پیش یکی دیگه از دوستام ولی خانم یازده تشریف اورده رفته دنبال کاراش خب وقتی زنگ میزنید به ادم که من باید حتما تو رو ببینم و دلم داره میترکه و باید باهات درد دل کنم شعورت بکشه ادم یک ساعت منتظر نگه نداری منم الان تو تریا دارم یخ میزنم و چرت میزنم 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۵

حمید میگه این چند روزه رفتار حامد نشون میده یه اتفاقی براش افتاده میدونم بخاطر نبود من نیس چون دختره داره جای من پر میکنه و کلا نبود من مهم نیس خودمم حس کرده بودم از هفته پیش داره یه گندی میزنه از رفتارش مشخص بود ولی به روی خودم نیاوردم چون داشتم بند و بساطم جمع میکردم از زندگیش برم خدایا میشه به عمه و شوهر عمم رحم کنی اون چیزی که فکر میکنم نباشه دارم مثل اسپند جلز و ولز میکنم نبود من برای اون مهم نیس مشکلاتش که برای من مهمه حالش که مهمه نمیخوام برگردم ولی دارم جلز و ولز میکنم برای ذهن درگیرش برای مشکلی که فقط حدسش میزنم چیه خدایا خودت کمکش کن میدونی که حامد پسر بدی نیس 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۴۰

سلام با اینکه این ترم نخوندم و از نظر درس نخوندن بدترین ترمم بود و حس درس نبود معدلم یک نمره افزایش پیدا کرده و این یعنی معجزه و خب این اتفاق مدیون اینم که اکثر استادا نمرات رو نمودار بردن و خب طی یک حرکت معجزه وار ۱۶ من تبدیل به بیست شده دو نمره نمودار دو نمره استاد و خب عالی تر از این نمیشد این ترم 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۳۶

ازت بدم میاد حالا درسته حامد دیر یا زود ازدواج میکرد ولی من از تو متنفرم چون ناخواسته باعث تسریع این کار شدی این پسری که فکر میکنی اقا و همه چی تمومه هر چند وقت گل میکشه شبا یواشکی سیگار میکشه البته در طی روز هم تنها باشه سیگار میکشه حالا فکر نمیکنم ادمی باشی که با سیگار مشکل داشته باشی منم سیگار کشیدنش دوست دارم در واقع عاشق وقت هایی هستم که جلوم سیگار میکشه  هر نوع نوشیدنی غیر مجازی هم که فکر کنی خورده مشروب و عرق و ... و از همه مهم تر اینکه دوران کارشناسی عاشق شده عاشق یکی که از خودش بزرگتره الان دختره بچه داره ولی حامد هنوز دوسش داره خیلی هم دوسش داره هیچ وقت هم تو رو به اندازه اون دوست نداره سایه عشقش تا ابد رو زندگیته شانس بیاری طلاق نگیره چون اگه بگیره حامد میره باهاش میدونم میره اینا رو گفتم حرصم خالی کنم میدونم خوشبختت میکنه بلده یه دختر خوشبخت کنه از این بهتر گیرت نمیومد کوفتت بشه 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۴۲
ادمی که تصور کنید که انبر برمیداره تموم دندون هاش میکنه تا دندون مصنوعی بزاره امشب قد کشیدن تمام دندونام درد کشیدم و فردا که دستم میره رو شمارش درد میکشم فردا که اکانتش میبینم تو تلگرام درد میکشم مرخصی که بگیره برگرده خونه درد میکشم تمام این روز ها من درد میکشم قد بیست سال بودنش درد میکشم از نبودنش ولی امشب کندمش گفتم برو گفتم میرم امشب اشک ریختم و حرف هایی زدم که هیچ وقت جرعت گفتنش نداشتم امشب بهش گفتم برو و بالاخره تموم شد حامد تموم شد حامد بعد بیست سال تموم شد خیلی درد داره که تو تمام خاطراتم و لحظاتم بوده ولی من امشب اینجا ایستادم تا با دو چشم خویشتن بینم که جانم میرود دیگه از حذف هیچ ادمی نمیترسم اگه حامد رفت و من هنوز زنده ام پس همه میتونن برن من اقیانوس از سرم گذشته
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۵۸

اینکه ادمی هستید که با حرف زدن تخلیه میشید و وقتی حالتون بده همه از بودن شونه خالی میکنن نشون دهنده اینه شما تنها هستید الکی زور نزنید دنبال دوست جدید نگردید با ادما ارتباط برقرار نکنید چون همیشه شما تنها خواهید ماند 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۸

سلام ... ساعت سه نیم شب هست و من باید ساعت شیش صبح بیدار بشم چون امتحان دارم دانشگاه و میانترم زبان هم بعدش خودمونی تر بخوام بگم پدرم درمیاد فردا راستش از این چند روز بگم براتون که یه روزش به خرید لباس برای دوست پسر دوستم همراه با پسر خاله خوبه گذشت و خب خوش گذشت و روز بعدش هم یه پیاده روی با دوستم داشتیم که اونم خوب بود این دوستم همونیه که دوست دختر سین هست اسمش میم بود الف الف هم یه چند باری زنگ زد جواب ندادم راستش میخوام درباره بغل بحرفم من بچه که بودم قبل به دنیا اومدن خواهر وسطیم ظهر ها بغل مامانم میخوابیدم البته تا چهار پنج سالگی بعدش مواردی بود که همچنان از بغل حامد استفاده میکردم تا بزرگ شدم خب با اینکه بشدت بغل کردن دوستام و خواهرام و پدر مادرم حس خوبی بهم میده تا الان هیچ کدوم بغل نکردم چون روم نشده و خب پیش اومده تو خابگاه که بچه ها حالشون بد بوده و اومدن بغل همدیگه زار زار گریه کردن ولی من اصلا روی خوشی در این مواقع نشون ندادم تا اینکه چند شب پیش میم با اینکه میدونه روی خوش نشون نمیدم گفت بهم کلی حس بد داره و یهو زارت خودش انداخت تو بغلم و خب بعد اینکه اروم شد یهو دیدم خوابش برده در حالی که سرش رو دستم بود خب اول از حسم بگم که نه حس خوب داشتم نه بد دوم اینکه بعد چند دقیقه حس کردم دستم داره درد میکنه و سوم اینکه من تو خواب مثل غلتک عمل میکنم و تکون میخورم و نمیتونم ثابت بخوابم و خب فقط داشتم دعا میکردم زودتر خوابم ببره چون خیلی دلم میخواست تکون بخورم و خب خداروشکر خودش بعد یک ساعت که من به اوج کلافگی رسیده بودم از خواب پرید و رفت رو تختش خوابید و من راحت شدم و خب تا حالا کسی چه بزرگ چه کوچیک بغل من نخوابیده بود و تازه از اون شب فهمیدم بغل فقط برای چند ثانیه به ادم حس خوب میده و اصلا بیشترش خوب نیس هنذفری که حامد برام خریده بود خراب شده بود هفته پیش چون گارانتی داشت بردمش نمایندگی یگ هفته ای با هنذفری بچه ها کج دار و مریض طی کردم و دوباره هنذفری دار شدم و فرایند کر کردن اگاهانه خویشتنم شروع شده 

باشد که من ادم شوم و شما رستگار 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۶ ، ۰۳:۲۳
سلام ... دیدید بچه ها وقتی ساکت میشن میرن گند میزنن دقیقا منم همین جوری هستم ساکت میشم گند میزنم البته نیمه شد خیلی بالا نیومد الف الف (اسمش دو تا الف داره دو تیکه هست) دقیقا شخصیتش مشابه کسی بود که دوم دبیرستان وارد زندگیم شد کپی هم بودن فقط شرایط خانواده و تحصیلات الف الف بالاتر بود همون اخلاق همون نگاه همون رفتار و خب من عوض شده بودم و کشش نداشتم و البته بچه ها هم بی تاثیر نبودن تو ادامه ندادن این مسیر الف الف با تمام قوا وارد شده بود تا دوباره تو اون مسیر برم و البته این دفعه بشدت کذایی تر و وحشتناک تر و خب خداروشکر که امشب تموم شد
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۶ ، ۲۱:۲۳