در باب احوالات اخیر
يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ
سلام....
- کنکور گند زدم. البته که انتظار بیشتری نمیرفت از اون روند مطالعه و حالا باید یک سال تو خونه بمونم و براش مجدد تلاش کنم. خونه موندن یکی از بزرگترین ترس هام هست ولی اینو خوب میدونم که نباید هر دانشگاهی و هر گرایشی به هر قیمتی رفت اشتباه کارشناسیم تکرار نمیکنم عاشق رشته ام بودم و هستم ولی کاش تو دانشگاه بهتری درس میخوندم.
- هر سال این تایم، مجلس عاشورا تو خونه ما و خونه عمه که رو به روی هم هست، برگزار میشد. همه ی فامیل میومدن بعد عزاداری دور هم حلیم میخوردیم و سهم نیازمندان هم پخش میکردیم. امسال خیلی دل گیره. هزینه مجلس برای بهزیستی واریز شد و دیگه خبری از جمع شدن دور هم نیست.
- تو استوری های بعضی از دوستان و آشنایان میبینم که چجوری عاشورا و مکتب حسینی داره کمرنگ میشه و بهش برچسب خرافات و دروغ و جنگ فامیلی اعراب میزنن از این موج جدید میترسم از روزی که نسل های جدید به امام حسین غریبه بشن میترسم. این اصلا قشنگ نیست.
- یه سوالی خوندم تو توییتر که پرسیده بود اگر اون زمان زنده بودید به نظرتون تو کدوم دسته بودید من خودم قطعا جز کسانی بودم که تو خونه هاشون میموندند یا نهایتا عین عمر سعد بودم که هم خدارو میخواست هم خرما
- چقدر تشخیص درست از غلط سخت شده. چقدر ادم گیج و سردرگم میشه. آخرش همیشه میمونم این وری باشم یا اون وری در نهایت یه هر دو وسط تباه هستم.
- لطفا اگه این پست خوندید یه واکنشی نشون بدید بدونم فقط برای خودم مینویسم یا یکی هست.
۹۹/۰۶/۰۹
اون زمان یا زمان ما، فرقی نمیکنه، هر کسی در زمان خودش نسبت به ظالم سکوت احتیار کنه، تو هر زمان دیگه ای هم که باشه همونه، مگر این که تفکرش، ایمانش و اعتقاداتش تغییر کنه.