سریال زندگی من

آخرین مطالب

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام...

میشه گفت این چند وقت روز های خوبی داشتم خوب به معنی اروم و متوسط نه عالی نه بد.‌‌..

۱. تولد عین عزیز ۱۷ اذر بود ولی چون میدونستم هفدهم خانوادش تولد میگیرن و دو روز قبلش هم روز رشته اش بود و دانشگاهش جشن داشت براشون من یکشنبه براش تولد گرفتم و بسی سورپرایزید و منم خوشحال شدم و رضایت زیادی داشتم.

۲. بعد تولد عین اخر هفته خونه رفتم و دوباره با مامان دربارش منطقی بحث کردیم  و خلاصه مامان در جریان همه چیز گذاشتم .

۳. اینجانب دیروز با دختر دایی جان که اومده بود مشهد تصمیم سینما داشتیم و من اشتباها بلیط وی ای پی گرفتم اونم چون وی ای پی خیلی ریز گوشه صفحه اش زده بود و صد تومن رفت تو پاچه مبارک ولی حسابی خوش گذشت .

۴. وزنم رسیده به ۷۴ و چهار کیلو باقی مانده هم کم بشه به هدفم میرسم حامد میگه هیچ وقت فکرش نمیکردم بتونی تو کاهش وزن موفق بشی ولی ثابت کردی میتونی هنوز نفهمیده بعد ۲۱ سال من کاری که بخوام انجام میدم.

۵. حس خوب فقط اعتراف به دلتنگیش وقتی میدونی گفتنش چقدر براش سخته ....

۶. مراقب خودتون باشید دوستتون دارم .  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۷ ، ۰۶:۲۵

سلام ....

۱. تمام مشکلاتم ناشی از تنبلی زیادم هست ولی به هر حال یه تنبل پاییزی برگشته و میخواد از اتفاقات اخیر براتون بگه 

۲.عموی پدر مشهد زندگی میکنن و این پنج ترم که دانشجو بودم همیشه تعارف میکردن برم خونشون و من در یک حرکت انتحاری بعد اخرین دعوتشون گفتم چشم خدمت میرسم و فردا ظهر خونه ی اونا بودم کلی خوراکی خوشمزه تدارک دیده بودن کلی با نوه های عموی پدر بازی کردم و با بچه هاش صمیمانه گفت و گو کردم میشه گفت عالی بود و کلی لذت بردم خدا سایه ی عموی بابا رو حفظ کنن رو سر خانواده 

۳. هر چی باشگاه ماه اول با پیگیری تمام رفتم ماه دوم سستی کردم ولی به هر حال از ۸۷ کیلوی تابستون الان شدم ۷۶ کیلو و بشدت خوشحالم که الان دیگه یه دختر چاق نیستم و یه دختر تپل هستم قدمم در نظر بگیرید که ۱۶۹ و خورده ای و نزدیک به ۱۷۰‌ هست 

۴. با حامد کم و بابیش حرف میزنیم و از اوضاع هم خبر داریم خداروشکر که با وجود کم بودنش بازم هست 

۵. هر چند که پشت دستم داغ کرده بودم ولی ورود غیر منتظره عین عزیز هم داشتیم که امیدوارم همراه اتفاقات خوشی باشه حضورش  

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۰۱:۱۲