سریال زندگی من

آخرین مطالب

سلام.... 

کنکور وزارت علوم عقب افتاد. البته برای من مهم کنکور وزارت بهداشت بود ولی خب امکان داره اونم عقب بیفته ممکن هم هست اون تغییر نکنه به هر حال ضد حال بود. حوصله کنکور ندارم واقعا.البته کامل رهاش نکردم و یه فکرهایی براش دارم. 

من قبلا مقدار زیادی وزن کم کردم،  حدودا 17 کیلو و چون از اسفند تا این ماه دوباره زیاده روی کردم تو غذا خوردن و تحرکم صفر بود، سیزده کیلو برگشت،  حالا دوباره شیش روز که رژیم قبلیم گرفتم و ورزش میکنم نرم افزار fitness family نصب کنید و باهاش بدون هیچ ابزار خاصی ورزش کنید من خیلی از این نرم افزار خوشم اومده و زهرا مثل همیشه پیشنهاد فوق العاده ای بهم داد با معرفی این نرم افزار.

ذکر جوادیه رو میخوام شروع کنم انشالله که همه حاجت روا بشن.

حذف آدم هایی که میدونم مثل سم هستن تو زندگیم، همیشه حس خوبی باشه دیشب یکی حذف کردم خداروشکر که قدرت حذف کردن آدم های سمی دارم.

مراقب خودتون باشید 

شب به خیر 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۲:۰۳

سلام... 

چقدر عنوان گذاشتن سخته واقعا.

خب روا نبود که بیام از حال بدم کلی حرف بزنم ولی حال الانم نگم. 

پرونده ارشد بسته شد.  کتاب ها رو بستم. نیاید نگید چرا؟! چون هیچ کدوم جای من نیستین و شرایط من نمیدونید و از حال روحی من خبر ندارید. قضاوت هم نکنید لطفا. شاید اگه جای من بودید عملکرد بدتری داشتید.!

از خدا گله کردم بزار نعمت هاش هم بگم.  دوستای خوب و خانواده خوب خداروشکر که اینا رو دارم تعداد دوستام شاید به انگشت های دست نرسه ولی خیلی تک هستن از خانواده ام بشدت راضی ام و امیدوارم بتونم زحماتشون جبران کنم.

امیدوارم واقعا کنکور عقب نیفته چون دیگه تحمل ندارم

ببخشید اگه موقع خوندن متن اذیت میشید نحوه استفاده از علائم نگارشی یادم رفته و در پایان اینکه یه مقدار حالم از اون حالت افتضاح دراومده ولی همچنان بده و میدونم با پنج ماه قرنطینه رسما افسرده شدم. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۹ ، ۰۲:۲۵

کاش میشد برای یکی بدون هیچ نقابی خود خود واقعیم باشم به جز دکتر پ که فعلا دستم بهش نمیرسه..... 

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۰:۵۰

من از خودم بدم میاد از آدمی که هستم بدم میاد از شرایط الان زندگیم بدم میاد از اینکه رشته های دکتر پ روانشناسم پنبه کردم بدم میاد از اینکه دوباره دختر ضعیف قبل شدم بدم میاد از اینکه یک هفته هست درس نخوندم از اینکه همیشه گند زدم از اینکه همیشه فرصت ها رو از دست دادم از اینکه امشب در مقابل الف قوی واینستادم بدم میاد از اینکه همیشه هر دو وسط بودم از اینکه نه اینوری رفتم نه اونوری از اینکه فردا امتحان آنلاین یه دوره مجازی کنکوری دارم ولی هیچی نخوندم بدم میاد از اینکه خدا تو زمینه عاطفی کمکم نمیکنه بدم میاد من از همه چی بددددددددددددددددم میاد همه چی 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۰:۳۷

خدایا خودت میبینی تو چه وضعی هستم و واکنشی نشون نمیدی 

حالا چون یه عده به حرف هات گوش کردن و دختر های خوبی بودن دیگه همه چی مال اونا دانشگاه خوب و وضع مالی خوب و خانواده خوب و ازدواج خوب و ظاهر خوب و اخلاق خوب و.... همش مال اونا بعد ما که به حرفت گوش ندادیم باید بی همه چیز بمونیم هی بدتر هم بشه وضعمون تو هم مارو ول کنی به حال خودمون تهش هم تو جهنم بیای بگی چرا به حرفم گوش نکردی سرب داغ بریزی تو حلقمون همه ی هزار تا صفت جوشن کبیر برای این بود که بنده های خوبت تو خوبی ها غرق کنی بنده های بدت هم ول کنی تا بیشتر این دنیا و اون دنیا عذاب بکشن من نمیگم نعمت بهم ندادی قبول دارم خیلی هم دادی ولی قبول کن به اندازه اونا ندادی دیگه خدایا میشه یکم خدایِ بنده های بدت هم باشی یه ذره ما هم حس کنیم هستی.... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۴۲

سلام.... 

اگه بتونم ساعت درس خوندنم تو این دو ماه پایانی به دوازده ساعت برسونم که موفق شدم اگه نتونم باید یک سال پشت کنکور بمونم خیلی کار سختیه برای منی که همیشه شب امتحانی بودم دعا کنید برام لطفا.... 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۳

سلام.... 

نمیدونم اسمش بزارم آخرین لطف خدا برای تایم کنکور یا نور امید امروز اعلام شد که کنکور 26 روز عقب افتاده و خب فرصت خیلی خیلی خوبیه برای اینکه تلاشم بکنم و قبول بشم تا حدودی روی دور مطالعه افتادم از فروردین و به اون مطالعه ایده آلی که میخوام نزدیکم ماه رمضان فرصت خوبیه برای تلاش امیدوارم نتیجه ای که میخوام بگیرم مانتو هام برام همه تنگ شدن البته که همچنان تو قرنطینه هستم و فقط برای اینکه ببینم چقدر چاق شدم امتحان کردم و حدسم درست بود چهار پنج کیلو اضافه وزن دارم تغذیه ام تغییری نکرده ولی تحرکم صفر شده و قرار شده از حلقه و طناب برای چربی سوزی در منزل استفاده کنم خداروشکر که هنوز توان و فرصت تلاش دارم. 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۹

خب در روز هایی که نبودم چه شد؟

بعد از اتمام کارشناسی و قبل آمدن کرونا به بیکاری گذشت هیچ حرکت موثری در زندگی زده نشد و درسی خوانده نشد کرونا آمد و تمام معادلات را برچید و مرا با بزرگترین ترس زندگی ام رو به رو کرد آمدن به خانه و ماندن در آن برای زمان طولانی خب من نمردم و زنده ماندم راستش را بخواهید دو ماه هست از خانه بیرون نرفته ام ولی افسردگی نگرفتم یه جورایی ته دلم شرایط را دوست دارم این حجم از ماندن در خانه آن هم وقتی میدانم تنها نیستم و بقیه هم شرایط مرا دارند شاید اگر فقط قرار بود من به خانه برگردم و بقیه بیرون باشند خیلی عذاب آور بود ولی الان به شرط نگرفتن کرونا زندگی در این شرایط را دوست دارم. از کنکور ارشد برایتان بگویم اونجوری که دلم بخواهد نمی‌خوانم ولی سعی میکنم پیوسته باشد حداقل و رها نشود کما اینکه رابطه ام با بقیه کم شده حالا شاید بپرسید تو که مدام نمی‌خوانی چرا ارتباط را کم کردی چون زمانی که به نرم افزار های مجازی میروم اولا حس عذاب وجدان بدی میگیرم از اینکه دارم تایم کنکورم را اینگونه می‌گذرانم مثل شب های امتحان که حس درس خواندن نیست و اگر بیرون بروی استرس امتحان مانع لذت می‌شود و  دوما حس میکنم بقیه می‌فهمند من کم درس می‌خوانم و این بد است برایم آرزویم شده بیوتکنولوژی پزشکی و قبولی ارشد شاید بپرسید کدام دانشگاه؟ پنج تای اول را میزنم هر کدام شد خوب است  توصیه هایتان برای افزایش ساعت درسی و حس درس خواندن را با کمال میل بسیار پذیرایم خوش حال میشوم اگر ابراز وجودی کنید تا بدانم آیا مثل شازده کوچولو در یک سیاره دیگر تنها هستم یا شما هم هستید؟ 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۴۷

سلام.... 

از یک جایی به بعد دستم برای نوشتن متوقف شد آنقدری که حتی زهرا نتوانست دستم را به کار بیندازد چرا؟ چون ترسیدم از نوشتن خود واقعی ام ترسیدم از نوشتن افکارم ترسیدم از آدمی که شما در ذهن می‌ساختید ترسیدم ولی امروز حس کردم بالاخره باید یک جایی خودم باشم بالاخره باید یک جایی باشد که من بتوانم خودم باشم که اگر کسی برایم پیامی گذاشت برای خودم باشد نه چیزی که به او از خودم نشان دادم از امروز خودم هستم با تمام عیب ها با تمام نقص ها با تمام بدی ها تاوانش را به جان خریدم تاوان عوض شدن نظرتان تاوان شکستن خودم در ذهنتان را به جان خریدم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۱
  1. سلام 
  2. آذر هم با تولد ها ( ز و ع) ادامه پیدا کرد و خاطرات خوبی رقم زد. 
  3. وضعیت درس وضع خیلی خوبی نیست ولی بد هم نیست
  4. رفت و آمد آدم ها توی زندگیم همچنان زیاده و من به تقدیر فکر میکنم اینکه کی بالاخره این وضع تموم میشه و در نهایت کجا این بازی از گردونه خارج میشه
  5. کارشناسی بعد از دوران افتضاح دبیرستان خاطرات خوبی رقم زد دوران پر تلاطمی که هیچ وقت فکر نمیکردم آنقدر زود تموم بشه پر از تجربه پر از خاطرات خوب و بد که الان حس میکنم خاطرات خوبش بیشتر هست ذات تنبلم دوست داشت توی ترم های پایین تر بمونه و هیچ وقت به سختی ارشد نرسه ولی چه کنم که جلو گذشت زمان نمیشه گرفت. 
  6. تنها دارایی که تونستم تو دوران کارشناسی جمع کنم اندک دوستای خوبی هستن که دلگرمی این روز های من هستند
  7. کارشناسی با یه عالمه کاش و خاطرات خوب داره تموم میشه 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۰۹:۵۰