سریال زندگی من

آخرین مطالب

بعد از طوفان

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۴۲ ب.ظ
سلام ....
سه روز بود با نهایت توان با علی هم تیکه پاره میکردیم همش دعوا و بحث و عصبانیت و ناراحتی و تا تونستیم سعی کردیم با زبونمون هم بسوزونیم تا اینکه امروز مجبور شدیم هم ببینیم در واقع یکی از دوستای من میخواست برای تولد دوست پسرش براش فندک بخره و چون علی عاشق فندک هست وهمیشه فندک جمع میکنه از علی کمک خواستیم و هفته پیش قرار امروز گذاشتیم و در نهایت قهر رفتیم ولی وقتی دیدمش فهمیدم این سه روز از سر دلتنگی هم له کردیم خود به خود اشتی کردیم و چون از هفته پیش قول داده بودم براش اشپزی کنم یه ظرف کتلت درست کردم دیشب و براش امروز بردم تا افطار بخوره یعنی شما تصور کن من دیشب در حین خشم و فحش با ذوق اشپزی میکردم و خلاصه امروز انقدرخوب بود اون سه روز قهر شست و برد رفتیم سینما بعد از خرید فندک و فیلم تگزاس دیدیم که بی نهایت مزخرف بود ولی مهم این بود کنار هم بودیم و دلتنگی رفع شد اخه من اگه دوران کارشناسی تو خیابون احمد اباد با راه رفتن کنارش عاشقی نکنم کی تو عمرم عاشق بشم و عاشقی کنم . 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۲

نظرات  (۳)

حالا امیدوارم علی دلت رو نزنه. به نظر میاد نمیدونی چی از رابطه هات میخوای. فقط یکی باشه تنها نباشی.
پاسخ:
دقیقا همین طوره بانو 
سلام

پست جدید نمیزاری؟!

دلتون شاد!!
پاسخ:
سلام فعلا نه حوصله ندارم 
ممنون
درود بر  شما  

فکر و خیالت همیشه آزاد!!!
پاسخ:
سلام ممنون 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">