من اومدم
سلام ... تولد پسر خاله خوبه برگزار شد دوشنبه صبح تند تند رفتم خرید و یه کاپشن خوشگل براش خریدم که خودم عاشقش شدم بعدش رفتم دانشگاه بعدش دوباره خابگاه و تعویض لباس و چیتان و پیتان و پیش به سوی قنادی راستش اصلا فکرش نمیکردم کیک اماده مناسب پیدا نکنم این قنادی بچه ها خیلی تعریف میکردن و خب وقتی رفتم کیک های اماده اش یا بچه گانه بودن یا ویژه یلدا و نتیجه یه کیک باب اسفنجی شد برای پسر ۲۰ ساله من رسیدم کافی شاپ و قرار بود دو تا از بچه ها پسر خاله رو بیارن کافی شاپش خیلی شیک بود و از محیطش بشدت راضی بودم تزئینش هم خوب بود ولی تنها اشکالش دیر روشن کردن شمع ها و لحظه ورود پسر خاله بود به هر حال راضی بودم و بد نبود تولدش برگزار شد و بازی کردیم و خندیدیم و برگشتم خابگاه امروز وقت مشاوره دارم خیلی ادرس دفتر مشاورم با خابگاهم فاصله داره ولی خب ارومم بابتش استرس ندارم فردا هم میانترم دوم ایمونولوژی هست و از طرفی حال یکی از دوستامم خرابه و بهم احتیاج داره و من خیلی وقت کم دارم