مرگ یا زندگی مسئله این است
سلام صدای من از کلاس ایمیونولوژی میشنوید خیلی درس سخت و خری هست استادش هم که تازه کار معلوم نیس چی میگه خب من دیروز اومدم مشهد و سوار اژانس شدم که بیام خابگاه اولش راننده اژانس از رشته ام پرسید و بعد از شهرم و بعد شروع کرد به خاستگاری کردن حالا هی از من انکار از ایشون اصرار انصافا پسر خوبی بود ولی با درد هم نمیخوردیم در ضمن من بشدت ترسیدم چون هی اصرار میکردم نگه دار هی اون حرف خودش میزد و میگفت میرسونمت حرف بزنیم شاید نظرت عوض بشه خلاصه خیلی استرس بدی بود تا رسیدم خابگاه دوم اینکه نیم نیم اون ادم قبل نبود و توقعاتش فرق کرده بود که خب به نتیجه نرسیدیم سوم اینکه با یه اخوندی اشنا شدم مدتیه که حس میکردم درست میگه و چقدر خوبه و خیلی اروم شدم با حرفاش و داشتم به سمت خدا میرفتم ولی خب خیلی ها باهاش مخالفن و من واقعا نمیدونم منبع درست چیه کیه بالاخره این درست میگه یا مخالفینش واقعا عصر جاهلیت که میگن همینه چهارمم فعلا بمونه تا ببینم چی میشه بعدا براتون مفصل میگم