طاقت بیار بیستون
پارسال مشهد چند تا پسلرزه اومد خابگاه ما فرسوده بود تخلیه اجباری زدن رفتیم ستاد اسکان اونجا یه عالمه دختر و چند تا سرپرست بودیم تو یه محیط گرم ولی بازم ته دل هممون ترس بود ته دل همه جای خالی بابا ها حس میشد شب خوبی نبود وقتی فکر میکردیم هر لحظه ممکنه همه چی خراب بشه روسرمون اون شب تموم شد ولی من هنوز با کوچکترین صدایی از خواب میپرم چون فکر میکنم زلزله شده اینا رو گفتم که برسم به اینکه حتی نمیتونم بگم الان حال مردم کرمانشاه رو درک میکنم خیلی وحشتناکه خیلی خیلی زیاد دکتر گفته تا چند هفته ای اصلا نباید گریه کنم من کرمانشاه تا حالا چند بار رفتم قلبم فشرده میشه با تصور حال الان مردمش بغض سنگینیه خیلی شرمندم که نمیتونم خون بدم چون تازه عمل کردم خیلی هم شرمنده ترم که منبع درامد ندارم و به کمک نقدی بابا اکتفا کردم . بیستون طاقت بیار زودتر قد علم کن دردت کمر همه رو خم کرده