شرح عمل
سلام... صبح ساعت هفت بیدار شدم صبحانه خوردم و قرار بود تا هشت هر چی میخوام بخورم و بعدش ناشتا باشم دوباره خوابیدم بعد صبحانه و ساعت نه بیدار شدم تا ده الکی چرخیدم بعد رفتم ازمایشگاه قرار بود نتیجه ازمایشم ساعت ده نیم اماده باشه ولی گفتن ۱۲ اماده میشه خلاصه رفتم پارک نزدیک ازمایشگاه اولین بار بود اون پارک میدیدم جای قدیمی و جالبی بود چند تا پیرزن نشسته بودن سیگار میکشیدن منم یکم راه رفتم و اهنگ گوش کردم بعدش دوازده شد نتیجه ازمایش گرفتم و عموم اومد دنبالم و رفتیم بیمارستان و کار های پذیرش انجام شد و یه دعوای وحشتناک قبل عمل سر یه سوتفاهم با خانواده که تو راه مشهد بودن انجام دادم و بعدش هم اتاقی ها اومدن و من رفتم لباسام گرفتم و سرم زدن بهم و بعدشم رفتم تو اتاق عمل و تو اتاق انتظار نشستم تا صدام زدم بعدشم بیهوشی و وقتی بهوش اومدم بشدت سردم بود خلاصه چشمام باز کردم و سه ساعتی بستری بودم و بعدشم دکتر چکم کرد و اومدم با خانواده خونه عموم و اون شب خوابیدم روز بعدشم اومدم خابگاه و خانواده برگشتن شهرستان در کل عمل سبکی بود الانم فقط چشمام درد داره و توش قرمزه